...جوکهای
کوتاه
دوست داري يه خر ماچت كنه يا يه
ماچ خرت كنه يا يكي خرت كنه ماچت كنه يا يكي خركي ماچت كنه يا يكي
اونقدر خرباشه كه ماچت كنه
عشق چيست : سه ثانیه نگاه ، سه
دقيقه خنده ، سه ساعت صفا ، سه روزاشنايي، سه هفته وفاداري ، سه ماه
بيقراري ، سه سال انتظار، سي سال پشيماني
تو چقدر خوشگلی ... چقدر نازی
... باورم نمی شه که اینقدر زیبایی در وجود يک آدم جمع بشه ... تو دست
هر چی خوشگله از پشت بستی ... جيگره تو ... نفس ... عسل ... ناناز ...
خوب ، بسه ديگه از جلوی آينه بيام کنار
يه روز غضنفر رو به جرم دزدي مي
برن دادگاه قاضي ميگه خجالت بکش اين دفعه ي چهارمته که مياي دادگاه.
غضنفر به قاضي ميگه تو خجالت بکش که هر روز اينجايي
بچه : مامان ناهار چي داريم؟
مادر با عصابنيت : زهر مار
بچه : اخ جون از شر املت راحت
شديم
به قزوینیه میگن تو تحصیل کردی ؟
میگه : نه ولی محصل کردم
غضنفر ميره سيگار فروشي: آقا
سيگار برگ دارين؟ خير. پس يك بسته كوبيده بدين
يكي رفت تونس يكي رفت نتونست
غضنفر هميشه لباس مشكي مي پوشيده
.. دوستاش ميگن چرا هميشه مشكي مي پوشي ؟ غضنفر ميگه : آخه من ختم
روزگارم
پسره از باباش ميپرسه بابا فرق
حادثه با بدبختي چيه ؟ ميگه پسرم فکر کن ما رفتيم شمال يه موج بزرگ
مياد مادرتو ميبره تو دريا، به اين ميگن حادثه، حالا اگه يکي پيدا شه
مادرتو نجات بده بهش ميگن بدبختي
طرفو برق ميگيره ميميره فاميلا
سر قبرش با فاز متر فاتحه ميدن
ميدوني بنيآدم اعضاي يكديگرند
يعني چي؟ يعني مثلا تو جيگر مني
|